- ربوخه شدن (تَشْ کَ دَ)
انزال گشتن. (یادداشت مرحوم دهخدا). در آرمیدگی بکمال خوشی رسیدن. (یادداشت مرحوم دهخدا). ربوخه رسیدن باشد بغایت اشتها در نزدیکی، و گویند: ربوخه شد. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
نهی دست بر کون من می شوی
ربوخه تو ای هم شر و هم عروس
بلی چون ربوخه شود ماکیان
بسی زد بمنقار کون خروس.
دهقان علی شطرنجی.
گرچه بدم مرد زیر میره در آن حال
همچو زن غر شدم ربوخه و رعنا.
سوزنی
نهی دست بر کون من می شوی
ربوخه تو ای هم شر و هم عروس
بلی چون ربوخه شود ماکیان
بسی زد بمنقار کون خروس.
دهقان علی شطرنجی.
گرچه بدم مرد زیر میره در آن حال
همچو زن غر شدم ربوخه و رعنا.
سوزنی
